دکتر کوروش عدالتی – ونکوور
عادتهای مضر و مشکلساز بهخاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و احتمال برگشتپذیری بالا، علیرغم مداخلات دارویی و روانشناختی، از موضوعات مهم سلامت بهشمار میرود. در این مقاله، به تشریح تأثیر نوروفیدبک در درمان عادتهای مضر و مشکلساز میپردازیم. عادتهای مضر نوعی اختلال در سیستم پاداش مغز است که فرد برای فعال نگهداشتن آن دچار عادت مضر و مشکلساز میشود. میتوان گفت شیوهٔ درمانی نوروفیدبک موجب افزایش توانایی برای تعدیل امواج مغزی و نورونهای سیستم پاداش و در پی آن، تغییرات اساسی در عملکرد سیستم پاداش مغزی میشود و از این جهت، در درمان عادتهای مضر مؤثر است.
برخی عادتهای مضر شامل سوء مصرف مواد و الکل، پرخوری و چاقی، مصرف سیگار، کمتحرکی، اینترنت و بازیهای کامپیوتری، عدم فعالیت ذهنی، سبک خواب نامنظم، تعلل و به تأخیرانداختن کارها و اشتغال بیشازحد به مسائل جنسی، میباشد.
روش درمانی نوروفیدبک
در روش درمانی نوروفیدبک، با قراردادن حسگرها بر سر بیمار، اطلاعاتی از چگونگی عملکرد مغزی وی، بهویژه نابهنجاریهایی که ممکن است در مغز و امواج مغزی وجود داشته باشد، دریافت میشود. بر اساس اطلاعات دریافتی، یک سری محرکهای دیداری و شنیداری به بیمار ارائه میشود و بیمار با تمرکز بر روی این محرکها، عملکرد مغز خود را تغییر میدهد. با گذشت زمان و با تکرار این فرآیند، طی جلسات درمانی، بیمار به مرحلهای از توانایی روانی و ذهنی دست پیدا میکند که میتواند بر فرآیندهای جسمی و روانی خود کنترل بیشتری پیدا کند.
روش کار نوروفیدبک
اساس کار نوروفیدبک بر بازخورد امواج مغزی بیمار است. در ارتباط با افراد دارای عادتهای مضر و مشکلساز، تحقیقات عصب-روانشناختی نشاندهندهٔ وجود آسیب و عدم تحول بهنجار در عملکرد مغزی است. نتایج مطالعات ثبت نوار مغزی یا الکتروآنسفالوگرافی (electroencephalography) نشان داد که مغز بیمار در زمینهٔ فعالیت امواج آلفا، بتا و دلتا دچار مشکل بوده و این نوع نابهنجاریها در عملکرد مغزی، پایهٔ بسیاری از حالات روانی ناخوشایندند که میتوانند علت شکلگیری بسیاری از مشکلات عادت رفتاری در آنها باشند.
لازم به یادآوری است که نوروفیدبک تنها از بررسی امواج دلتا، تتا، آلفا و بتا که از مغز ساطع میشود، برای آموزش و در نتیجه عملکرد بهتر مغز بهره میبرد و از دیگر محاسن روش کار نوروفیدبک نسبت به روشهای دارویی، بیضرربودن آن برای محیط بیوشیمیایی مغز است.
نوروفیدبک چگونه منجر به بهبود عادتهای مضر و مشکلساز میشود؟
اساس کار نوروفیدبک بر روی امواج مغزی بیمار است. در نوروفیدبک، حسگرهایی به سر بیمار وصل و از طریق آنها فعالیت امواج مختلف مغزی دریافت میشود. سپس، این اطلاعات دریافتی به شکل نمایش فیلم، موسیقی یا یک بازی کامپیوتری به بیمار ارائه میشود. بیمار با توجهِ به آن و بهوسیلهٔ عملکرد مغز خود٬ بازی را کنترل میکند و در واقع امواج مغزی خود را بهطور ناخودآگاه تنظیم مینماید. با تکرار این فرایند طی جلسات درمانی، بیماری بهصورت ریشهای درمان میشود و فرد به وضعیت طبیعی روانی و ذهنی دست مییابد.
روند برنامهٔ درمانی نوروفیدبک برای بیماران دارای عادتهای مضر و مشکلساز، به این ترتیب است که ابتدا با استفاده از پروتکل درمانی ویژهای، سطح تمرکز و آرامش روانی بیمار افزایش مییابد. تغییرپذیری و تکانشگیری او کنترل میشود. سپس در مرحلهٔ دوم به بد تنظیمشدنِ کنترل هیجان بیمار، بهویژه خنثیکردن بار هیجانی خاطرات مربوط به عادتهای مضر پرداخته میشود.
این برنامهٔ درمانی، فرد را قادر میسازد تا بهتر بتواند موقعیتهای استرسزا را که معمولاً طی فرایند درمان عادتِ مضر رخ میدهد و اغلب با عود و بازگشت عادت مشکلساز توسط بیمار همراه است، با موفقیت پشت سر گذارد. اساس عملکرد این روش در این است که به بیمار اجازه میدهد در حالت آرامش عمیق قرار گیرد، فعالیتهای ذهنی خود را متوقف سازد و تنها به تصویرسازی ذهنی بپردازد. این تصویرسازی در حالت آرامش شبیه به خواب انجام میگیرد.
بیمار آموزش میبیند چگونه آرامآرام با عبور از مراحل تصویرسازی، خاطرات و تجارب رفتاری مضر را که منجر به شروع و ادامهٔ عادت رفتاری مشکلساز شده است، تداعی نماید و در عین حال حالت آرامش ذهنی و روانی خود را حفظ کند. ادامهٔ این فرایند باعث میشود بار هیجانی خاطرات و تداعیهای مربوط به عادت مضر از آنها جدا شده و مغز فرد یاد میگیرد چگونه بدون حضور رفتار مشکلساز حالت آرامش طبیعی را در خود ایجاد کند. هر گاه فرد به این حد از توانمندی برسد، وسوسهٔ شدید او کنترل میشود و مرکز لذت مغز دوباره میتواند بدون حضور عادت مسئلهساز از همان محرکهای طبیعی و سالم جهت خودتنظیمی و کسب حالت سرخوشی، استفاده کند.
اگر چه درجهٔ موفقیت، بستگی به میزان همراهی فرد درگیر عادت مضر و مشکلساز دارد، با این حال متخصصان نوروفیدبک تمامی تلاش خود را خواهند داشت تا فرد سلامتی خود را هر چه زودتر بهدست آورده و از عادت مسئلهساز خود رها شوند.
در واقع مغز دوباره احیا و ترمیم میشود و تجارب دردناک گذشته و بهویژه وابستگیاش به عادت مشکلساز برای دستیابی به لذت، حذف میشود. اما چگونه مغز این آموزش را میبیند؟
مغز قویاً انطباقپذیر و دارای ظرفیت بالایی برای یادگیری است. مغز میتواند یاد بگیرد که عملکرد خودش را هم بهبود بخشد و نواقص و بدکارکردیهای خود را برطرف سازد. اما این در صورتی است که مغز سرنخهایی دربارهٔ آنچه که باید تغییر یابد، دریافت کند. در روش درمانی نوروفیدبک، با ایجاد اطلاعات برای مغز دربارهٔ بهترین حالت عملکردش و مجبورکردن مغز به انطباقیافتن با آن حالت، درمان صورت میگیرد.
وقتی مغز در حال انجام کار خوبی در تنظیم خودش است و فرد هم هشیار است، امواج مغزی الگوی خاصی را نشان میدهد. نوروفیدبک با استفاده از بازخورد دریافتی از فرد، او را به چالش میکشد که به حالت عملکرد بهینهٔ مغزش توجه کند و آن را تداوم بخشد. بهتدریج مغز همانطور که سایر چیزها را یاد میگیرد، این توانایی را نیز یاد میگیرد و مانند سایر آموزشهایش، تمایل دارد که این مهارت جدید را تکرار کند. بهتدریج این مهارت سالم، الگوی غالب عملکرد مغز فرد میشود. از نگاه دیگر، مغز یک فرد با عادت رفتاری مضر، مهارت خود را در ایجاد حالت لذت بهشکل طبیعی و بدون کمک محرکهای مشکلساز بیرونی، از دست داده است.
نوروفیدبک مانند ورزش و تمرین، مغزِ دچارِ کارکردِ مختل را به فعالیت مجدد تشویق میکند و راه درست عملکرد، بدون تکیهزدن به عادتهای مشکلساز و مضر را به وی میآموزد. از لحاظ نوروشیمیایی هم نوروفیدبک بسیاری از گیرندههای دوپامینی و سیناپسهای ازبینرفته یا ازکارافتادهٔ مغز، بهویژه در سیستم لذت و لیمبیک و هیپوکامپ را احیا کرده و با گذشت زمان عملکرد شیمیایی و الکتریکی آن را بهحالت طبیعی برمیگرداند و از اینرو، پس از یک دورهٔ درمانی نوروفیدبک شاهد رفع نابهنجاریهای امواج مغزی بیمار، همچنین بهبود وضعیت روانشناختی بیمار هستیم. عامل اساسی در این فرایند، تداوم تمرینها برای تکمیل یادگیری مغز است.
اگر شما یا کسی که دوستش دارید میخواهید در این خصوص بیشتر بدانید، میتوانید با مرکز ایلومایند تماس بگیرید و با خدمات ما در این حوزه بیشتر آشنا شوید.